۱۳۸۸ آذر ۱۸, چهارشنبه

شايد ميرفتيم آنگولا !!!

سلام
نميدونم چرا بعضي مهاجرين هنوز مدت زيادي از رسيدنشون نگذشته شروع به ابراز گلايه از شرايط و فرهنگ مردم كانادا ميكنند . ايشالا كه همش به خاطر فقط دلتنگي باشه و بعد از يك مدت كوتاه روال زندگيشون به صورت دلخواه دربياد. فكر نميكنم هيچ كس انتظار داشته باشه تا پاش به كانادا رسيد براش فرش قرمز پهن كنند. مسلماً تفاوتهاي فرهنگي ، اخلاقي ، اجتماعي ، سياسي ، رفتاري و .... بين ايران و اغلب كشورهاي دنيا وجود داره و بايد قبول كنيم كه خيلي از اونها شايد به مذاق ما خوش نياد. هر كسي قبل از اينكه اقدام به مهاجرت كنه بايد روحيات خودش رو بسنجه و ببينه كه آيا انساني هست كه بتونه با تغيير كنار بياد يا نه . مسلماً همه اون كسايي كه به فكر جلاي وطن هستن انتظار ندارن برن توي يك ايران ديگه‌ . اگر قرار باشه توي كانادا هم مثل ايران مردم توي مترو و اتوبوس به جاي مطالعه و گوش كردن موزيك ، بشينن همديگه رو برانداز كنن و توي چشم هم زل بزنن ( و خدا به دور !!چشم چروني كنند) و يا اگه اونجا هم مثل اينجا توي رانندگي، بي‌نظمي مطلق حكمفرما بود و يا يك تاجر پولدار از يك كارمند معمولي كمتر ماليات ميداد (و يا بدون هيچگونه احساس خطري اصلاً نميداد) و يا اجازه نوع پوشش دست خودت نبود و يا ......................................
اسمش كانادا نبود و ما هم تصميم به مهاجرت به اونجا رو نگرفته بوديم.
شايد ميرفتيم آنگولا !!!!!

هیچ نظری موجود نیست: